◆◆◆ یاهو ◆◆◆

● ألا یا ایهالساقی ادر کأسا" و ناولها
که بی می بر نمی خیزد هیاهویی ز محفلها
سبویی پر کن ای زیبا شر و شوری فکن در جان
به سحر ساغرت بزدا غبار غفلت از دلها ...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است


★★★ این تصویر را امروز عصر از آلبوم شخصی حاج آقا بیات برداشتم و محض تجدید خاطراتی که با جناب افشار داشتم ، منتشر کردم . حاج آقا بیات اکنون مقیم شهر مقدس قم می باشند ، اما در بهار و تابستان برای کشت و کار و فلاحت به روستای مسقط الرأس خود یعنی " قره آغاج " زنجان عزیمت می کنند . وفقهم الله تعالی.

★★★ تصویر فوق این دو عزیز را در سالهای دفاع مقدس در بانه ی کردستان نشان میدهد . یاد باد آن روزگاران یاد باد !

  • مجید شجاعی

■ مثل مجنون ترک قیل و قال کن

بهر لیلایت الف را دال کن

■ هم رها کن هرچه داری غیر او

زان سپس با یاد رویش حال کن .


★ محید شجاعی ★

♥ سروده شده در زادروز فرخنده امام رضا علیه السلام در زنجان ( مورخه : 1395/5/24 ) . ♥

" ساعت دو و ربع بعد از نیمه شب . "

  • مجید شجاعی


یک اهل معرفتی که نمی خواهم اسمش رو بیاورم ، می گفت : در قدیم از سمت کرمانشاه و مهران پیاده به کربلا می رفتم ، به منطقه ای غیر شیعه و به چوپانی رسیدم که هیکل بزرگی داشت ، از من پرسید که کجا می روم ، جواب دادم که به زیارت کربلا می روم . از من پرسید می روی که چه بشود ؟ من ترسیدم که در این منطقه غیر شیعه چه جوابی بدهم ، گفتم می روم به حسین ( علیه السلام ) سلامی بکنم .

این چوپان ازمن پرسید : سلام بکنی ، جواب هم می گیری ؟ من اگر جواب ندهند ، سلام نمی کنم . گفتم تو سلام کن ، ببین جواب می گیری یا نه . چوپان سلام کرد و ناگهان صدایی از عالم رسید که فضا را معنوی کرد و جواب او را داد .

چوپان که گویا اهل دل بود به من گفت : تو هم سلام کن . من هم در دل به امام حسین ( علیه السلام ) گفتم آبروی مرا بخر ، هرچند ناچیزم . سلام کردم و جوابی شنیدم ؛ البته نه به کیفیت صدای جواب سلام چوپان .


● به نقل از استاد مسعود عالی ( حرم مطهر رضوی 1391/6/29 ) .

  • مجید شجاعی